loading...
کربلایی سید امیرعلی سلیمانی
سیدامیرعلی سلیمانی بازدید : 684 سه شنبه 1393/02/09 نظرات (0)

 

شب اول

حی علی العزا ، حی علی البکا(2)

فی ماتم الحسین ، مظلوم کربلا

باز میخوام مستی کنم بیرق غم بیارید

باز میخام مستی کنم یه محتشم بیارید

باز میخام مستی کنم برام علم بیارید

عکس حرم بیارید

محرمه دل زیر پرچمه

محرمه حرف یک علمه

محرمه شب های ماتمه

شب اول همه خادم

شب کوفه شب مسلم

شب دوم دلا خونه

صدا زنگ کاروونه

شب سوم شب ناله

شب روضه ی سه ساله

چهارمین شب مثل دره

شب چهارم شب حره

حی علی العزا ، حی علی البکا(2)

فی ماتم الحسین ، مظلوم کربلا

باز محرم رسید و دل پرچم گرفته

باز محرم رسید و کتیبه غم گرفته

باز محرم رسید و فُطرُس دم گرفته

محرمه روضه به پا شده

محرمه فصله عزا شده

محرمه دل کربلا شده

شب پنج شده مرسوم

شب عبدالله معصوم

ششمین شب یاد قاسم

نمونه یک تن سالم

شب هفتم شب آبه

شب اصغرِ ربابه

شب هشتم شده پرپر

ارباً اربا علی اکبر

حی علی العزا ، حی علی البکا(2)

فی ماتم الحسین ، مظلوم کربلا

بیا بریم حسینیه سینه بزن سینه زن

بیا بریم حسینیه به عشق یک بی کفن

بیا بریم حسینیه روضه ی ارباب من

ارباب دور از وطن

محرمه زهرا صاحب عزاست

محرمه حیدر تو هیئت هاست

محرمه زینب بین شماست

نهمین شب شبه سقاست

علم و مشک و یه دریا

دهمین شب دلا بی تاب

شب عاشورای ارباب

شب یازدهم اسارت

خیمه ها میره به غارت

حی علی العزا،حی علی البکا(2)

فی ماتم الحسین،مظلوم کربلا

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

****

عشق من به کوفه میا

ای کاش میشد بگیره عاقبت دعام / شبیه رویا باشه درد و غصه هام

یکی بره خبر بده به کاروان / دیگه نیاد به سمت کربلا آقام

دلم زغم پر آه و حسرته / به شهرشون که قحط غیرته

نیا حسین آخه غریب کشی / واسشون یه عادته

عشق من میا به کوفه

آتیش و در، دوباره چشمامه پر آب / دوباره زنده شد غم ابو تراب

یه لشگری منو کشوند تو کوچه ها / هنوز روی دستامه نشونه ی طناب

خزون میشه زغصه ها بهار / اینا دارن مغیره بیشمار

اگه میای گل سه سالتو / تا به شهر غم نیار

در کوچه میان بازار / باز میشه مدینه تکرار

عشق من میا به کوفه

از نامردی شده درون سینه تنگ / پیچیده هر جایی صدای طبل جنگ

یه عده میسازن کمون و تیغ و تیر / و کار عده ای شده پرتاب سنگ

اینا توان ز سینه میبرن / بلای جون به آل حیدرن

یه عده ای برای مرکبا / نعل تازه میخرن

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

شب دوم

عشق من نمون تو این صحرا(3)

ای برادر چشای خیسم ببین

می ترسه خواهرت ز خاک این زمین

چه کار کنم که خاک این زمین  زغم

می خواد من و تو رو جدا کنه ز هم

بگو که این زمین کجاست حسین

که خاک اون پر از بلاست حسین

تورو به جون مادرم نگو ، که اینجا کربلاست

عشق من نمون تو این صحرا(3)

این زمزمه , میون قلب مضظره

گمون کنم که این روزای آخره

اخه اینا که اومدن به کربلا

تو دستاشون سنان و تیر و خنجره

رو قلب من * شراره میزارن ، کسایی که * سه شعبه تیر دارن

نمی دونم آخه برای چی

محو طفل شیر خوارند

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

شب سوم

 

خرابه تار تاره تاریکه بی ستاره

یکی برا من سر تو رو بیاره

دیگه نگم که دست کی گرفت سوی چشامو

دیگه ازم نپرس کی دزدیده گوشواره هامو

چشاتو بسته نبینم نبینم نبینم

سرتو شکسته نبینم نبینم نبینم

لبها تو پاره نبینم نبینم نبینم

غم تو دوباره نبینم نبینم نبینم

منم و درد دوری کشته منو صبوری

به خودم هی میگفتم نکنه تو تنوری

دیگه نگم سرت رو شمر چطور بریده بابا

دیگه ازم نپرس موهامو کی کشیده بابا

موها تو خونی نبینم نبینم نبینم

تویه پریشونی نبینم نبینم نبینم

سرت رو بی تن نبینم نبینم نبینم

تنت رو بی کفن نبینم نبینم نبینم

چشاتو بسته نبینم عزیزم عزیزم

سرتو شکسته نبینم عزیزم عزیزم

لبها تو پاره نبینم عزیزم عزیزم

غم تو دوباره نبینم عزیزم عزیزم

یه شام و این همه ننگ

رو صورتم پراز چنگ

زده زن یهودی

به سر عمه....

عمه رو خسته نبینم عزیزم عزیزم

سرشو شکسته نبینم عزیزم عزیزم

تویه چشماش غم نبینم عزیزم عزیزم

وسط نامحرم نبینم عزیزم عزیزم

****

خون آبه های لبتو می شورم با اشکام بابا
خاکسترای سرتو می گیرم با دستام بابا
خدا نگهداره عمه رو اگه نبود می مردم
سپر برای تنم می شد وقتی کتک می خورد
باشه بزار چشام تو غربت بباره
باشه بزار بگن که بابا نداره
کجایی بابا شده نماز من شکسته
کجایی بابا شده قیام من نشسته
کجایی بابا بیا ببین تیممم بروی
خاک صورتت با دست بسته
ای بابا حکایت شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
ای بابا ببین کبود بازویم
کوچه به کوچه روی نیزه ها رفتی خونه ما نیومدی
کنج تنور و تشت طلا رفتی خونه ما نیومدی
تو دست سردش می گیره عمه این دستامو
می بوسه با اشک چشماش هر شب این زخمهامو
بارون چشم کبود من بهونه هر روز
خدا می دونه که تا سحر آبله هام می سوزه
باشه بزار اشکامو دوری دراره
باشه بزار بگن که بابا نداره
کجایی بابا عزا گرفته دختر تو
می خونه روزه خودش برای خواهر تو
تو بازار شام دیدم که می فروشن یه گوشوارم و با انگشتر تو
ای بابا ببین دیگه زمین گیرم
ای بابا سه سالم ولی پیرم
ای بابا شبیح زهرا می میرم

(خوانده شده توسط میرداماد و کریمی)

****

روضه

 

بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ

به جرم بی گناهی زد

یه لات بین راهی زد

یكی دوبار به جای من

عمه ام رو اشتباهی زد

خدا لعنتش كنه،اون كسی رو كه روی ما اسم خارجی گذاشت(2)

همونی كه،با غنیمتی های ما،توی بازارهای شام حراجی داشت(2)

دیدم گهواره یه طرفه،گوشواره ها هم یه طرفه،لباس ها یه طرفه

دلم می خواد بگم به زجر

بچه است دیگه،زبون زبون دخترونه است

دلم می خواد بگم به زجر

حداقل برای یه بار

سر به سر یتیم نذار

گوشواره ام رو خودم می دم

به زور سیلی در نیار

یه نفر پیدا نشد بهش بگه

آخه رو یتیم كی شمشیر میكشه

از شبی كه خوردم از ناقه زمین

همه ی استخون هام تیر میكشه

برام سئواله كه چرا

این همه نقشه كشیدن

ما رو زدن و خندیدن

همه اش برای اینه كه

چشم عموم رو دور دیدن

عموم عباس اگه بود كنار من

كی میتونست به ما چپ نگاه كنه

با طناب دستامون رو ببنده و

وارد بازار شام كنه

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

 

بابا دلم گرفته، مگه خبر نداری

قرارما این نبود، من و تنها بذاری

دلم برات تنگ شده،بابای مهربونم

هر وقت دلت خواست بیا،منتظرت می مونم

هر كی به ما رسیده،دل ما رو سوزونده

از اون همه مهربون، فقط یه عمه مونده

اطراف مون پر شده، از اونهایی كه بدن

عموهامون كه رفتن،اینها جاشون اومدن

محرم هامون كه رفتن،نامحرم ها اومدن

دلم می خواد كه امشب،چشمام تو رو ببینه

یك كمی زود تر بیا،با هم بریم مدینه

فقط یه بار دیگه،برام بگو لالایی

بهت دیگه قول میدم،آروم بشم بابایی

 

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

 

شب چهارم

 

یابن الزهراحسین من حسین من(3)

روشن کرده یکی نگاه خستمو

گذاشته مرحمی دل شکستمو

خدارو شکر تو لحظه های آخرم

یه چادر خاکی گرفته دستمو

مقصرم شکسته شد پرت

داره حاله میسوزه حنجرت

پشیمونم ببخش منو آقا

جون زهرا مادرت

یابن الزهرا حسین من حسین من(3)

میشم آقا غبار پات منو ببخش

چقد کبوده این لبات منو ببخش

تا آخرین دمی که زنده ام آقا

میشم غلام بچه هات منو ببخش

ز داغ این زمین کربلا،،

وبیش تر از شرار نیزه ها،

،نگاه این سه ساله دخترت،

،میکشه منو آقا

یابن الزهراحسین من حسین من(3)

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

 

شب پنجم

در هیاهوی / تیغ و دشنه / می دوم سویت / تشنه تشنه /

تشنه پروازم / جان و تن می بازم

بی زره می آیم / آخرین سربازم

آمده عبدالله / تا شود در این راه / کشته ثارالله /

یا اباعبدالله(3)

مانده چشمم بر / احسان تو / مانده دستم بر / دامن تو /

از تبار یاسم / با غی از احساسم

شد فدایت دستم / چون عمو عباسم /

بی قرارت هستم / در کنارت هستم / جان نثارت هستم /

یااباعبدالله(3)

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

 

شب ششم

 

سیزده ساله گلی بود ز گلزار حسن
چشم شهلاش چنان چشم گهربار حسن
هر که بر او نظر افکنده خدا می‌داند
شد دلش سوختۀ عشق شرر بار حسن
عاشق اویم و با دست غمش می‌خواهد
که روم پایِ سرِ دارِ حسن
آنچنان بوی پدر داشت که زینب
ز تماشای جمالش شده بیمار حسن
حالیا آمده تا اینکه شود خاتمۀ کار حسن
گرم شد در دل آن معرکه بازار حسن
او مگر کیست ، رخش ماه شب تار حسن
سیزده سال زمین دور قدش گردیده
سیزده سال زمان صورت ماهش دیده
سیزده سال به خورشید ، صفا بخشیده
سیزده سال حسین‌ابن‌علی روی مهش بوسیده
سیزده سال دل از دست عمو دزدیده
سیزده سال به دنبال علمدار مُریدانه دویده است
و از او یکسره طرز سر و دست زدن در وسط معرکه دیده
سیزده سال مدینه ز خودش پرسیده
چه کسی ماهتر از صورت زیبای دل آرای گل نجمه به عالم دیده
سیزده سال خودش را به بر اکبر لیلا دیده
سیزده سال سحر منتظر یک سحر چشمانش
سیزده سال قمر در به در چشمانش
سیزده سال فلک چرخ زده دور سر چشمانش
سیزده سال سمک تشنه‌لب پلک تر چشمانش
سیزده سال ملائک همه دلباخته و دعواشان
بر سر یک نظر چشمانش
کاش می‌شد که شوم کشتۀ تدبیر قضا و قدر چشمانش
ما چه دانیم و چه گوئیم و چه خوانیم از او
این همان است که یُحیی و یُمیت است تب پر شرر چشمانش
حربۀ قتلِ جهانیست نهان زیر سر چشمانش
وای اگر تیغ کشد از کمر چشمانش
عالمی پر شود از کشتۀ بی بال و پر و دست و سر چشمانش
حالیا آمده تا جانب میدان برود
دیدن جانان برود
آمد و رخصت میدان ز عمو کرد طلب
با دل پر ز طرب
با وجودی پرِ تب ، غرق تعب
بی‌زره ! خود ندارد
بسته بر چهرۀ خود نیمۀ عمامه که با صورت پنهان برود
بسته شمشیر عمو را به کمر
با لب عطشان ، دل سوزان برود
تا کند صلح حسن را ز غم فاطمه جبران برود
اشک ریزان عقبش عمّه
عمو محو عبور پُرِ شورش
گوئیا جان ز تن خسرو خوبان برود
گفت ارباب هم‌اکنون همۀ کفر به یکسو
و به جنگش همه ایمان برود
با صدای ملکوتیِ رسائی قاسم
آمد و در وسط معرکه سر داد ندائی قاسم
که منم عشق حسن، سبط علی شیر خدائی قاسم
کرد هنگامه به پائی قاسم
زیر لب داشت نوائی قاسم
داشت چون اکبر لیلا به سرش شوق رهائی قاسم
ازرق شامی بی‌ریشه فرستاد به جنگ پسر فاطمه یک‌یک پسرانش
که همه با لب شمشیرِ یل نجمه فتادند
خودش آمد و با ضربۀ قاسم به درک رفت
صدای همۀ خیمه به تکبیر رها گشت از این رزم تماشائی قاسم
ناگهان از همه سو سنگ به سوی گل سرخ حسن آمد
و یک ضربت شمشیر به فرقش ، و یک نیزه
لب تشنه درآورد سر از سینۀ غوغائی قاسم
فتاد از فرس و زد نفس افتاد میان قفس مرکب و فریاد برآورد پیاپی که عمو
جان به ره عشق تو کرده است فدائی قاسم
چاره‌ساز همۀ عالم امکان به خدا لرزه فتاده است به جانش
رفته از دست توانش
گوئیا تازه شده داغ جوانش
هر چه می‌گشت نمی‌بست نشانش
با دل خستۀ بشکسته صدا زد که کجائی قاسم
(خوانده شده توسط محمود کریمی)

*****

بر دلم از غم صد چاک افتاد/ مجتبی من بر خاک افتاد

غرق خون سیمایش/ چهره زیبایش

زد شرر بر جانم/ سوز و اعمالش

در دلم محشر شد / قاسمم پرپر شد / چون علی اکبر شد

آه وصدواویلا،آه وصدواویلا(3)

از غمش قلبم مانده مبهوت / زنده شد داغ تیر و تابوت /

مانده چشمم سویش / گشته پر خون مویش /

نعل مرکبا آه / برده رنگ و رویش /

جسم او شد صد چاک / دارد آهی غمناک /

می کشد پا بر خاک / آه و صد واویلا /

آه وصدواویلا،آه وصدواویلا(3)

 

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

شب هفتم

ای یاس من

بخواب نداری رنگ و بو

ز غصه هات نفس نمونده درگلو

چشات میگرده هر طرف چرا علی

گمون کنم میگردی دنبال عمو

خزون غم ، گل امید شده

تو علقمه عموت شهید شده

ببین موی سه ساله خواهرت، از غمت سفید شده

لالائی علیِ اصغرم(3)

می فهمم از نوای خس خس صدات

که میسوزه عزیز من ز سر تا پات

زتشنگی تموم قلبته کباب

الهی که بمیره مادر برات

میون غم تا سر نهادی تو

به هم زدن بهار شادی تو

دلم میخواست ببینم عاقبت

لحظه ی دومادیتو

لالائی علیِ اصغرم(3)

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

****

خبر عمو اومده نرسیده آب عزیزم
پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم

پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر

خماری چشم تو تیر به قلب رنجور میزنه
پسرکم گریه نکن دلم داره شور میزنه
عمو نیومد ز سفر تا که برات آب بیاره
خدا کریمه پسرم شاید که بارون بباره
بخند تا که نبینم حال بیقراری رو
ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو

پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر

سرمو کنار می برم برا خنکای لبت
که نریزه اشک چشام روی ترکای لبت
به بابا می گم بدونه اگه علی شیر نداره
این آخرین سربازته درسته شمشیر نداره
کی گفته غمش آبه از غم تو بی تابه
می دونم روی دستت تیر میادو می خوابه

پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر

خبر عمو اومده نرسیده آب عزیزم
پسرک تشنه لبم لالایی بخواب عزیزم

پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر

اگه داری میری سفر قرآن بگیرم رو سرت
تو میری و پشت سرت بارون اشک مادرت
تو میری و خیمه میشه برا همه مثل قفس
نمی مونی از غم تو میمونه تو سینه نفس
بخند تا که نبینم حال بیقراری رو
ببین بارون چشم از ابر نو بهاری رو

پرستوی سپیدم پر مزن مرو مادر
دل از تو نبریدم دل مکن مرو مادر

میونه خیمه داره مادری زبون میگیره
دل مادری که شکست دل آسمون میگیره
یه مادری شیش ماهشو به روی سینش میزاره
بارونه تو ابر چشاش یا تو آسمون ستاره
رقیه شده بیهوش تا بری به آغوشش
بابات گفته درآره گوشوارش رو از گوشش

(خوانده شده توسط محمود کریمی)

شب هشتم

ای نو ثمرم اکبـــر (2) رعنا پسرم اکبر (2)

از داغ فراق تـو (2) خونین جگرم اکبر (2)

ای گـــــــــــوهر عمر من، بُردند تو را یغما

کی زنده توانم ماند، من بعد تــو در دنیا (2)

ای آینـــــــــــــــۀ رویِ جـــــــــــدّ متعال من

بـــــــــــــرخیز و نظر بنما، بابا تو بحال من

ای آئینـــــــــــــــــــــــــه روی جد متعال من

بــــــــرخیز و نظـــــر بنما، بابا تو بحال من

از پـــــــــــــا که بیافتادی، ای تازه نهال من

تـــــاریک شـــده عالم، پیش نظرم اکبر (2)

داغ تــــــو علی اکبر(2) بنموده به دل تأثیر

انـــــدر سر نعش تو، گردیده ام از جان سیر

چون قامت رعنایت، صد پاره شد از شمشیر

نعشت بسوی خیمــــــــه، من چون ببرم اکبر

با یاد قد سروَت، بین قـــــــــــامت چون دارم

رفته ز دلم آرام، بشکسته پـــــــــــــــر و بالم

از داغ تـــــــــو می سوزم، با یاد تو می نالم

جسم تو بخـــون پیش، چشمان ترم اکبر (2)

 

****

الله اکبر،منم علی اکبر(3)

می آیی و لیلا شده، مجنون عطر و بوی تو

دستی به رویت می کشد، یک دست بر گیسوی تو

نه بر نمی دارد کسی، یک لحظه چشم از روی تو

یک چشم زینب بر حسین، آن چشم دیگر سوی تو

الله اکبر ، منم علی اکبر(3)

تا پرده های خیمه را، ماه جوان وا میکنی

هم دشمن و هم دوست را، غرق تماشا میکنی

با شرم و خواهش یک نظر، در چشم بابا میکنی

از او چه میخواهی، چرا این پا و آن پا میکنی

ای کربلایی این تو، این لحظه ی دلخواه تو

ای شیر مست هاشمی، اینجاست جولانگاه تو

الله اکبر ، منم علی اکبر(3)

منکه در تاب و تبم، ذکر علی روی لبم

موذن این قافله، نور دو چشم زینبم

کهکشان وصله ی عبایم، آسمان گرده زیر پایم

من نوه ارشد علی نه، حیدر زنده ی کرببلایم

الله اکبر ، منم علی اکبر(3)

 

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

*****

ای بابا علی اکبرم(3)

از رو زمین پاشو جوون شرزه شیر

پاشو دوباره لشگرو هدف بگیر

دیگه نفس برام نموند عزیز من

پاشو که از غمت شدم خزون پیر

نمون رمق دیگه به دست و پام

ز کینه شون شکسته شد عصام

پاشو بازنم به پیش کوفیان

راه برو علی برام

ای باباعلی اکبرم(3)

برحال من داره می ناله آسمون

برا پدر چه سخته مردن جوون

داره تنت ز لا به لای دست من

می ریزه مثل برگای دل خزون

آتیش گرفت دلم ر غصه ها،،

بگو بیاد عمو ترو خدا،،

آخه فقط برام یه شاخ و برگ ،،

مونده بین این عبا،،

ای باباعلی اکبرم(3)

 

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

****

 

بر خیز که شور محشر آمد،این قصه ز سوز جگر آمد(2)

لشگر همه خیره سوی میدان،نوبت به نبرد اکبر آمد(2)

حسین وااای

بر خیز که شور محشر آمد،این قصه ز سوز جگر آمد(2)
وقتی به سوی میدان قدم زد،گفتند همه پیغمبر بر آمد(2)

بر دست گرفت او ذوالفقارش،گفتند دوباره حیدر آمد(2)

حسین وااای
بر خیز که شور محشر آمد،این قصه ز سوز جگر آمد(2)
او یکسره زد بر قلب دشمن،اما به مقابل لشگر آمد(2)

آمد صدای هوی علمدار،او از پس یک لشکربرآمد(2)

حسین وااای

بر خیز که شور محشر آمد،این قصه ز سوز جگر آمد(2)
از سوز جگر ناله کشید او،تا که به بالینش پدرآمد(2)

تا دید شکاف پهلویش را ، یادش ز روضه ی مادر آمد(2)

بر خیز که شور محشر آمد،این قصه ز سوز جگر آمد(2)
گفتند تمام نیزه داران ، عمر حسین و علی برآمد(2)
حسین وااای

(خوانده شده توسط حسین سیب سرخی)

 

صل الله علیک یا اباعبدالله

بابی انت و امی یا ثارالله

میدونم نوکری بلد نیستم

میدونی این قدا که بد نیستم

هرچی باشم گریه کنم

هرچی باشم سینه زنم

هرجایی که روضه به پاست یه پای ثابتش منم

سفره داره کرمی سایه ی سرمی مهربون تر از مادرمی

کربلا کربلا عکس حرم سنگ صبوره

کربلا کربلا سلامم از راه دوره

صل الله علیک یا اباعبدالله

به ابی انت و امی یا ثارالله

سلام ماه محرم آقام

خیمه ی ماتم آقام

من اومدم آقا سلام

چشم بهم زدیم و بازم

شبهای ماتم رسیده

در به درهای محرم

دوباره محرم رسیده

پشت درِحسینیه پراز گرفتاره

دیدم تو آغوش مادری یه طفل بیماره

شفا بده آقا تو رو خدا به حق شیر خواره

صل الله علیک یا اباعبدالله

به ابی انت و امی یا ثارالله

(خوانده شده توسط مهدی میرداماد)

 

جاده و اسب مهیاست،بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم

ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست بیا تا برویم

خاک،درخون خدا  می شکفد می بالد
آسمان،غرق تماشاست بیا تا برویم

تیغ، در معرکه می افتد و بر می خیزد
رقص شمشیر چه زیباست، بیا تا برویم

از سراشیبی تردید اگر بر گردیم
عرش،زیر قدم ماست بیا تا برویم

دست عباس، به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست بیا تا برویم

زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما، از دل دریاست بیا تا برویم

کاش،ای کاش! که دنیای عطش می فهمید
آب، مهریه زهراست بیا تا برویم

چیزی از راه نمانده ست چرا برگردیم
آخر راه، همین جاست بیا تا برویم

فرصتی باشد اگر ،باز در ین آمد و رفت
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم

حرم شده فکر هر روزم *** به پای عشق تو میسوزم

جواز نوکریمونو باطل نکن ***   حالاکه دستمو گرفتی ول نکن

حرم ندیده ما رو زیر گِل نکن ***

حسیین آقای من(3)

دلم به آه و افسوسه  *** حسرت این نوکر پابوسه

تو روضه هام دلم رو عاشق می کنم *** دلم روخوش به این دقایق می کنم

اگر نیام زیارتت دق می کنم ***

حسیین آقای من(3)

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
seyed.soleimani79@gmail.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 12
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 18
  • بازدید امروز : 20
  • باردید دیروز : 81
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 152
  • بازدید ماه : 140
  • بازدید سال : 1,306
  • بازدید کلی : 42,680
  • کدهای اختصاصی

    Flash Required

    Flash is required to view this media. Download Here.